شعبه موقتی وقایع الاتفاقیه زبلستان

تا وقتی ووردپرس فیلتره اینجا هستیم

شعبه موقتی وقایع الاتفاقیه زبلستان

تا وقتی ووردپرس فیلتره اینجا هستیم

واما اندر احوالات این بخش داخلی ما....

رفته بودم یه جا همایش ، از دم نگهبانی ره رو پرسیدم یهو کیف همایشو دستم دیده میگه توهم تو سالن بودی؟؟ میگم آره. گفته همایش چیه؟؟ تو اونجا چیکار داشتی ؟؟ گفتم خوب دانشجوهستم کار داشتم..کلی پرسیده سال چند واینا بعدش یهو گفت برو ....(با لحن الکی نگوو....مارو سرکار نذار...) من گفتم تو راهنمایی اینا هستی..منم یهو گفتم : بیخیــــــــال......نمیدونم چرا این حسو کرده بود....

1.  رفته بودیم درمونگاه، نسشته بودیم بیرون تا دکتر بیاد، یه اقای پیرمردی اومد پیش دوستم نشست وشروع کرد تاریخچه مریضیشو گفتن وگفت حالا چیکارکنم؟ بچه ها هم داشتن راهنماییش میکردن که همراهیش که یه خانم جوون تر بود که ما نفهمیدیم دخترشه یا زنش اومد با ناراحتی والبته صدای آروم بهش گفت: چی داری بهشون میگی؟؟!  برای اینا میگی؟؟ اینا هیچی حالیشون نیس...دوسه بار گفت ومن کاملا زل زده بودم بهش ببینم از رو میره یانه چون میفهمیدم داره میگه...وقتی دیده دارم نگاش میکنم دستشو گذاشته جلو دهنشو گفت اینا هیچی حالیشون نیس....حالا اگه اومده بود پیش یه دکتر خوب حرفشو قبول داشتم، اتفاقی اومده بود پیش یکی از استادامون که کلا تعطیله...گفتم همون لیاقت تو همونه..
2. سر کلاس بودیم ، دکتر یه سوالی پرشید هیشکی جواب ندا...دکتر میگفت فک کنید ، این  رانی وکیکی که صبح تو بوفه خوردید کجا رفت؟؟ فک کنید...یکی از دخترا گفت:دکتر رانی چیه ،ما پول نداریم ، ساندیس میخریم. یکی از پسرای سال بالایی گفت:خوش به حالتون ما که زیر شیر آب ،آب میخوریم..کلا موضوع پرت شد..
3. یه پیرزن اومده بود ، اینقدر قربون صدقه این دکتر رفت(دکتر مرد بود) ...بعدشم گفته منو خوب کن ،تنهام هیشکی رو ندارم، دکرت گفت شوهر کن..گفت: از کجا گیر بیارم؟؟...بچه اه میگفتن می زنیم تو فیس بوک... میگفت خرج داره ، یکی از پسرا گفت نه تازه یارانه هم میدن خوبه.....کلی سربه سرش گذاشتن وگفته من یه چیزیم بشه عروسام خوشحال میشن ، دختر ندارم واینا....بالاخره دوباره گیر داده که شوهر میخواد واینقدر حرف میزد ..دکتر برگشت به همون پسره که پیشنهاد یارانه رو داد گفت: این خوبه؟؟ دکتر بیا کیس خوبیه...پسره گفت: دکتر اشکال نداره 40 تومن هم 40 تومنه...دکتر میگفت:من طرف پولدار باشه اصلا سن وسال برام مهم نیس...بعدش که از اتاق مریض اومدیم بیرون پسره به دکتر میگه حالا باغی زمینی،ملکی چیزی داره..؟؟!!!..
4. یه مریض اومده ،هی براش مشاوره جراحی میذاشتن هیشکی نمیرفت سرش، بالاخره بعد چندروز رفتن دیدن مشکل معده داشته وزخم وخونریزی داشته، دکتر جراحم انداخت گردن استاد ماکه تو اندوسکوپی کردی و درحین این کار باعث آسیب معده شدی...دکترماهم زیر بار نمیرفت ومیگفت من با شک به این مشکل اندوسکوپی کردم ووقتی کردم بوده..بالاخره دعوا بالا گرفته بود ، دکتر ما زنگ زد به اون قسمتی که نظارت میکردن با عصبانیت میگفت: برگشته به من میگه مریض پاره تحویل من دادی...مریض قبلش پاره بوده...ماها پشت سرش هر ر میخندیدم....
5. یکی از اینترن هامون هست ،پسر جالبیه، توی بخش قلب هم باهم بودیم، خیلی ادم ارومیه واصلا شیطون نیست وسروصدا داشته باشه ، در حین آرومی یه تیکه های خیلی اروم با همون لحن اروم میگه که خیلی باحاله... پرونده یکی از مریضا رو باز کردم ، یکی از پسرای همکلاسیشون که با یکی از دختراشون ازدواج کرده شرح حال مریضو نوشته بود ، خطش بده ولی حالا گفتن نداره، پسرا خیلی میخوان بگن خطش بده واینا...همین که پرونده رو باز کردم گفت :آقای خوش خط هم که نوشته!!!...گفتم اشکال نداره ، شما با این خط مشکل دارینا..گفت:اخه نیگاه کن چه جوری می نویسه. یکی از بچه ها گفت یه کم شکسته است..زد زیر خنده ، شکسته کوفی هست..یکی از اینترنای دیگه میگه این خطی هست که آدم وحوا باهم نامه نگاری میکردن.....
دکتر داشت روش های پیشگیری یکی از انواع دیابتو میگفت، یهو این پسره برگشت گفت: بهداشت دهان ودندان خود را رعایت کنید...کلاس ترکید..دکرت میگفت چندماه دوره کومونشه؟ میگفت: 1 الی چندماه... تااخر هرچی دکتر میپرسید یه جواب اینجوری میداد....
بعد کلاس جزوه منو گرفته بود بهش میگفتم بدید میخوام برم. هی معطل کرده اخرشم گفته من اینترنم میگم شما کی برید..گفتم:پست ومقام گرفتتونا..... بعدش تو راهرو داشت راه میرفت از هیچ طرفش نمی تونستم رد بشم...گفتم دکتر یه طرف راه برید بتونم رد شم..گفت:من اینترنم هرجای راهرو بخوام راه میرم...

دکتر گفت heavy smoker  کیه؟؟ ..گفتن روز ی20 نخ واینا..پسره برگشت گفت :خانم دکتر تازه ادم با 20 نخ گرم میشه....

نظرات 3 + ارسال نظر
ربولی حسن کور پنج‌شنبه 15 تیر 1391 ساعت 18:21 http://www.rezasr2.blogsky.com

سلام
به نظر میرسه برخلاف بیشتر بچه های وبلاگستان شما با همکلاسهاتون رابطه خوبی دارین
خدارو شکر

ترجیح میدم تا اونجایی که میشه کمترین مشکلی رو باهم داشته باشم...

پویا جمعه 23 تیر 1391 ساعت 13:55 http://negar-ashena.blogfa.com/

سلام نمیدونم بعد از چند ماه ...
اما با وب جدیدم به روزم
قدمت رو چشم

آذین سه‌شنبه 24 مرداد 1391 ساعت 18:09 http://www.missalef.blogfa.com

سلام زبل بانو
خوبید؟
من دانشجوی پیش دانشگاهی تجربی بودم.و احتمالا از مهرماه امسال دانشجوی پزشکی خواهم بود.
میشه بپرسم شما دانشجوی چه دانشگاهی هستید؟
در ضمن من درباره کارهای پژوهشی خیلی سوال دارم.ظاهرا شما مهارت زیادی در تحقیقات دارین خواستم کمکم کنید که از کجا شروع کنم؟چیکار کنم؟اصلا در چه زمینه هایی باید مطالعه کنم؟
ممنون میشم اگه بیاید وبلاگم و بهم کمک کنید.

سلام.انشاالله که بشی وموفق هم باشی...
مهم نیس چه دانشگاهی هستم..خوشحال میشم کمکت کنم واون اطلاعات کمی که دارم رو دراختیارت بذارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد