-
منتقل میشویم..
چهارشنبه 22 شهریور 1391 12:02
بچه ها دارم کم کم برمیگردم ووردپرس...فعلا هردوجا می نیوسم... سلاااام... چقد وقت نبودم...دلم تنگیده بود ، ولی اینقدر سرم شلوغ بوووود.....امتحان ، بخش ، استادای اعصاب خوردکن....میریم سر اتفاقات این مدت 1. رفتم آزمایشگاه، آزمایش یکی از اشنایان رو بگیرم، سن 51 سال، زن بود....دکتر برگشته بهم میگه آزمایش خودته؟؟؟ گفتم...
-
آدم ساندویچشو که نمیبره رستوران...
پنجشنبه 29 تیر 1391 10:44
1 – یکی از استادای محترم ما تشریف برده بودن اوکراین تفریحات وگشت وگذار واینا.....اوکراین که می دونید چه خبره ؟!!، میگن تایلند اروپاست...یکی از پسرای اینترن داشت ازش می پرسید خوش گذشت....اونم داشت تعریف میکرد... پسره گفت : دکتر تنهایی رفته بودید؟؟؟ چرا خانم رو نبرده بودید؟؟؟ ...اونم گفت: آدم ساندویچشو که نمی بره...
-
واما اندر احوالات این بخش داخلی ما....
چهارشنبه 14 تیر 1391 16:36
رفته بودم یه جا همایش ، از دم نگهبانی ره رو پرسیدم یهو کیف همایشو دستم دیده میگه توهم تو سالن بودی؟؟ میگم آره. گفته همایش چیه؟؟ تو اونجا چیکار داشتی ؟؟ گفتم خوب دانشجوهستم کار داشتم..کلی پرسیده سال چند واینا بعدش یهو گفت برو ....(با لحن الکی نگوو....مارو سرکار نذار...) من گفتم تو راهنمایی اینا هستی..منم یهو گفتم :...
-
زحمت اصلی رو بابای بچه میکشه....
شنبه 6 خرداد 1391 21:00
این سری چقدر عروسی رفتم، موتور دوستام روشن شده پشت سرهم عروس میشن!!! 1. توی عید رفته بودیم عروسی یکی از دوستای دوران دبیرستانم که الانم هم رشته ایم ، این یکی دوهفته پیش با بچه ها هماهنگ کردیم که بریم خونش. یک دیوانه بازی اونجا درآوردیم، خیلی خوش گذشت به یاد دوران خوش دبیرستان. یکی از بچه ها که قرار بود بیاد ، زنگ شده...
-
بخش قلب
دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 16:20
بخش قلب این پست خیلی طولانیه آخه تمام اتفاقات 1 ماه بخش قلب رو میخوام بنویسم. بخش 14 اردیبهشت تموم شد وای 14 اردیبهشت پنج شنبه بود ودکتر گفت نمیخواد صبح بیاید بخش ،ساعت 10 کلاس ECG یا همون نوار قلب داشتیم ،بعدش رفتیم درمونگاه بعدشم کلاس رادیولوژی ، بعدشم رفتم یه بیمارستان دیگه ،ساعت 4وربع رسیدم خونه و 5 هم کلاس زبان...
-
سفرنامه
دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 16:19
سلام سلام... بعد از اینکه از مکه برگشتم خیلی سرم شلوغ بود واصلا موقعیتی پیش نیومد که بیام بنویسم...سریع میرم سر اتفاقات جالب: خیلی خوب بود، خداییش قبلش نمیخواستم برم وفقط منتظر بودم یکی بهم بگه نرو ، به اصرار بقیه رفتم ولی حالا که رفتم دیدیم خیلی خوبه، یعنی واقعا نیازه هرکسی یه بارو بره. کلی کار داشتم. گروه همه اساتید...
-
سال نو مبارک...
جمعه 26 اسفند 1390 15:21
-
نیسان اجاره ای
چهارشنبه 17 اسفند 1390 18:15
سلام ..دوستان همه خوبن؟؟!! سریع میرم سر اصل مطالب: 1-یکی از بچه های گروه رفته بود یه کتاب رفرنس اصلی رو از کتابخونه گرفته بود ، کتاب نو وتمیز با کاغذای گلاسه...داشت یه چیزی رو از توی کتاب بهمون نشون میداد دیدم همه کتاب تمیزه وفقط اون قسمتی که اون داشته می خونده با همون رنگ خودکاری که دستشه زیر جمله هاش خط کشیده..گفتم:...
-
رادیولوژی یا عکاسی
جمعه 12 اسفند 1390 20:15
به دستور دوست بزرگوار دکتر ریبولی یه کم از همایش میگم...چیزهایی که برای خودم جالب بود: یه کم بی برنامه بود ولی درکل خوب بود..توی دانشگاه سطح بالا بود و وقتی بعد ناهار رفتم یه کم توی محوطه بچرخم و رفتم نماز بخونم کلی به بچه هایی که همون موقع کلاسشون تموم شده بود واومده بودن بیرون حسودیم شد وگفتم کاش یه سال قبل کنکورم...
-
واما جراحی....
دوشنبه 8 اسفند 1390 22:02
رفتیم بخش جراحی، 4 تا گروه به صورت چرخشی هستیم ، فک کنید روز اول که رفتیم یه مریض کمر به پایین برامون اومد...کلی استادا تحویلم میگیرم اخه من کلا اگه جوابی به نظرم بیاد و تقریبا مطمئن باشم میگم و کلا خجالتی نیست واستادا فک میکنن خیلی حالیمه (زهی خیال باطل) سرکلاس بودیم ، یه استاد هست خیلی خله، کلا معروفه به اینکه زیادی...
-
کلید غلط کردنش کدومه؟؟؟
سهشنبه 25 بهمن 1390 17:11
سلام علکم دوستان....می بینم که باز چشم مارو دور دیدید وحماسه آفریدید... میخاستم بیمارستانم رو عوض کنم ، میرفتم پیش اموزش بیمارستان فعلی میگفت باید از اونا رضایت بگیری ، اونا میگفتن اسمتو باید بیمارستان فعلی بده..بالاخره کلی نامه از این ور و از اون ور سنتز کردم... اولش نامه رفتم از کمیته تحقیقات دانشجویی بیمارستان...
-
کن یو اسپیک اینگیلیشت چطوره؟؟!!
جمعه 7 بهمن 1390 00:02
واما اندر حکایت کارهای کمی تا قسمتی حاشیه ای وخدایی نکرده تحقیقاتی ما... 1- دریکی از همین جلسات گروهی یکی از پسرا یه چیز باحال تعریف کرد که بدین شرح است: سرکلاس استاد برگشت گفت بچه ها اگه خواستید برای جلسه بعد مطلب دربیارید وسرچ کنید برید گوگل( با توجه به علامت ساکن روی گ دومی ) ، بعد از خنده های زیر زیرکی بچه ها یکی...
-
کی جنی شده....
سهشنبه 29 آذر 1390 13:01
این اتفاق اینقدر عجیب وغریبه که نتونستم ننویسم... دیروز رفته بودم کلاس زبان ، ماشین رو فیکس وبا فاصله میلی متری از جدول پارک کرده بودم وچون خیابون شلوغی هست همیشه آینه ماشین را برای جلوگیری از هر گونه ضربه ، هرگونه....جمع میکنم. دیروز هم طبق معمول اینکارو کردم ... وقتی برگشتم دیدم ماشین سرجاش نیست ، یه لحظه دلم ریخت...
-
چایی داغ
پنجشنبه 17 آذر 1390 22:01
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 سلام علیکم دوست جونای خودم این چندروز اتفاقات خوب خیلی افتاد ولی ریزه پیزه هست حال ندارم بنویسم...فقط اینو می نویسم. چهارشنبه به خاطر تعدادمون توی دانشگاه کلاس داشتیم ، 8 تا 10 با استادی که من چندتا از مقاله هام با اونه ، کلاس که تموم شد رفتم...
-
یک روز واقعا شلوغ
شنبه 30 مهر 1390 22:38
سلام سلام....وای دلم تنگ شده واسه دوران اعتیاد به وبلاگ،همه اینقدر سرشون شلوغ شده که کم میان. واما ، منم کلی کارو بدبختی وامتحان ودرس داشتم ولی امروز اتافاقات زیاد بود والبته بعضیاش جالب و میخوام بنویسم... امروز از هفته پیش تصمیم داشتم کلا دانشگاه وهمه چی رو بپیچونم وبشینم درس بخونم وفقط یه برنامه ملاقات با استاد...
-
جراحی قلب
سهشنبه 22 شهریور 1390 13:15
دیروز ساعت 12 ظهر به من زنگ زدن که فردا دفاع پروپوزالتون هست ، صبح ساعت 8 دفاع هست ...من: ....آخه حالا خبر میدید ،من اصلا اماده نیستم...... زنگ زدم به مسئول قسمت تحقیقات وگفتم اقای محترم چرا حالا؟؟...باورش نمیشد حالا گفتن ،میگفت قرار بوده چندروز قبل خبر بدن وپشت تلفن با اون خانم مسئول دعوا کرده که چرا زودتر زنگ نزدی...
-
واما تعطیلات
یکشنبه 13 شهریور 1390 20:42
قرار نبود جایی بریم ولی یهو زد به کلمون وزدیم به جاده...یکی از دوستای بابام هم دعوت کرده بود ورفتیم به طرف استان فارس....رفتیم تــــــا دریاچه خشک شده بختگان وبرگشتیم....حیف ..چه دریاچه خشگلی بوده وخشک شده... خدا لعنتشون کنه..... جاتون خالی رفتیم یه روستایی توی مسیر دوسه تا مریض هم ویزیت کردیم...خداییش اینجاها خوبه...
-
این همه آشنا یه جا ندیده بودم.....
یکشنبه 13 شهریور 1390 20:36
دوشنبه 7 شهریور سلام از چند روز قبل با یکی از اینترن ها هماهنگ کرده بودم که برم ببینمش. ایشون یه جورایی استاد کارای تحقیقاتی هست و تقریبا اولین نفری هست که به صورت دانشجویی رسما توی این کارا راهنمایی وکمکمون کرد. بهش زنگ زدم بخش اطفال بود گفت تا اخر هفته NICU هستم تا 12 به بعد نمی تونم ،بعدش بیمارستان ما باش(آخه هم...
-
روز پزشک هم مبارک
جمعه 4 شهریور 1390 16:29
سلام..روز پزشکان مبارک،ماکه هنوز خیلی مونده تا واقعا بهمون تبریک بگن... یه مریض اومده بود ازم پرشید درمانگاه کجاست، یه پسر 16 ،17 ساله بود از بوی گلاب نمی شد بغلش تحمل کرد....لباس یقه آخوندی تا یه وجب پایین تر کمربند و بوی گلاب ناب.... سه شنبه 25 مرداد استاد محترمی که دارم باهاش کارای تحقیقاتیمو انجام میدم یهو بهم یه...
-
اولین شرح حال وبزرگترین سوتی
سهشنبه 18 مرداد 1390 22:25
امروز 18 مرداد امروز رفتم بیمارستان تا برای کار تحقیقاتی که دارم انجام میدم پروند بگیرم وپرونده هامو تکمیل کنم که ببرم برای آمار ، دکتر هم گفته بود برم ببینمش که یه طرح دیگه داره بالاخره رفتم..... صبح از یه طرف علافی بود از یه طرف خستگی.باید یه کیلومتر شمار بهم وصل میکردن کل بیمارستان رو هی رفتم پایین اومدم بالا..اول...
-
کلی اتفاقات جدید بعد یه غیبت صغری....
شنبه 15 مرداد 1390 22:25
سلام بردوستان گرامی وبزرگوار...وااااای چقدر نبودم اینجا دلم تنگ شده... خیلی داغونم ، باوجودی که از لحاظ روحی خیلی حالم بده ولی چون از قبل برنامه داشتم که امروز بیام بنویسم اومدم، دعام کنید کارام درست بشه . دانشگاه مسخره داره اذیتم میکنه سر یه اشتباه خودشون واستاد... این پستم طولانیه نق نزنیدااا... 1. کلاس داشتیم رفتیم...
-
کلاس ECG
چهارشنبه 18 خرداد 1390 22:24
سلام سلام.... حال وحوصله نوشتن نداشتم ، یعنی اتفاق کم نیفتاد ولی برام جالب نبود یا جالب نمی دیدم... NPO یعنی یک دارویی رو به صورت خوراکی به کسی ندن بچه ها میخواستن یادشون بمونه می گفتن مخفف نخور پدرسوخته الاغ. کلاس نوار قلب یا ECG داشتیم ، همه بچه های کلاسمون بودن وتوی آمفی تئاتر بیمارستان بود ، وسطاش دکتر گفت : خسته...
-
همین چندروز...
شنبه 31 اردیبهشت 1390 20:07
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 خیلی بچه خوبی شدم ،پست امروزم کوتاهه... 1. چند روز پیش یه کلاسی بود که سال پایینی ها هم بودن ، این عزیزان دل سال پایینی کلا تو دانشگاه خیلی تابلو هستن ، تیپهای عجیب غریب زیاد می زنن ، آرایشهای خاص ، مانتوهای جیغ ..بگذریم... دوتاشون که از جمله های...
-
واااای کلی اتفاق
جمعه 16 اردیبهشت 1390 16:04
سلام سلام..وای چه امتحان وحشتناک سختی دادیم ما..دعا کنید نمرم خوب بشه ، تشریحی در حد تیم ملی....امتحان قلب بود... 1.حذف شد.... 2.مامانم به خاطر پله واینا زانوهاش یه کم درد میکنه واین ترم هم به خاطر ساعت کلاساش که زیاده داره بیشتر اذیت میشه ، رفته بود دکتر بهش گفته بودن که وزن وقدت خوبه ولی هرچی وزنتو کمتر کنی بهتره...
-
Present قلب
جمعه 26 فروردین 1390 23:05
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 بله دوستان وقت ندارم ولی اینو سریع می نویسم ومیرم... قراربود اخرین جلسه قبل از عید بنده موضوعی که استاد تعیین کرده بودن رو چند دقیقه ای کنفرانس بدم که استادمون بیمار شد ونیومده بود که حتی گفت بیمارستان هم نرفته چون خیلی حالش بد بوده ،وکنفرانس ما...
-
درخواست مرخصی استعلاجی
شنبه 20 فروردین 1390 15:24
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 سلام خوبید؟؟؟..بروبچس عزیز ودوستان بسیار محترم حال واحوال چه طوره...؟؟؟ این مدت خیلی سرم شلوغ بود والبته هست وبنده را بابت بی معرفتیم مبنی بر سرنزدن بهتون ببخشید خودم کلی دلم تنگ شده برای وبگردی ولی چه کنم وقت نبید والبته منم اگه بیام بشینم ویه...
-
حالم گرفته
پنجشنبه 11 فروردین 1390 18:56
سلام خیلی دلم گرفته،نمی دونم چرا..الکی..قرار بود یه پست جالب بنویسم از سرکار گذاشتن پسرخالم ولی حالش نیست ،بعدا می نویسم..... نمی دونم چرا ،احساس میکنم به چیزای دورو برم بیخود دل می بندم یعنی به اتفاقات که قراره بیفته یا حتی خودم تصور میکنم قراره بیفته زود دل می بندم وبرای خودم می سازمش وبعد که نمیشه کلی دپرس میشم...
-
قلب وخون
شنبه 28 اسفند 1389 19:39
سلام وصد سلام... دوتا نکته بگم بعد اتفاقات باحال... اولا اونایی که گوگل ریدرشون قاطیه وفیلتره واینا، توی ادرسش یدون s اضافه کن درست میشه یعنی بزنن hptts://……. ودادامه ادرس..،باتشکر از سید که ایشون اینو به من گفتن ویه چیز جدید این که حتی گفتن برای اینکه ایمیلاتون کمتر کنترل بشه هم برای جی میلتون یه s اضافه کنید مثل...
-
امنیت جانی
سهشنبه 24 اسفند 1389 20:42
خیلی ناراحتم..آخه یکی از استادامونو رفتن توی مطبش کشتن...از دیروز که فهمیدم خیلی قاطی کردم ،خیلی دکتر محشر وخوبی بود، متخصص جراح بود...یه اقای 50 وچندساله مجرد ، همه دوستش داشتن وازش تعریف میکردن که درس دادن وعملاش چقدر خوبه... آخه چرا یه پزشک توی مطبش امنیت جانی نداره..البته گفتن دزدی بوده ولی دروغه چون به وضع...
-
ارتباط بین بینی وعروس شدن...
چهارشنبه 18 اسفند 1389 14:50
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 ما نفهمیدیم چه ارتباطی بین این دو مساله هست هرکی فهمیده یا دیده من دماغمو عمل کردم میگه داری عروس میشی؟؟میخوای عروس شی؟؟؟اخه بابام جان چه ربطی داره ؟؟؟!!!..مگه خودم ادم نیستم مگه خودم قیافه خودم برام مهم نیست فمگه نمیخوام خودمو ببینم؟؟!!!! رفتم...